Archive for the ‘روزمره گی ها’ Category

حکایت آن گربه که دستش به گوشت نمی رسید

آگوست 15, 2011

یارو انقده عکس خودشو تو پارتی های مختلف تو لس آنجلس رو

تو فیس بوک گذاشته،که آدم واقعا فکر می کنه این یارو هیچ کاری

غیر از به قول خودش پارتی کردن نداره.ما هم که اینجا دهنمون حسابی

آب افتاده از داف های توی عکس،شروع می کنیم به بد وبیراه گفتن ازش.

ضیافت خدا

آگوست 1, 2011

کلا فقط روزای اولش سخته.اون به خاطر اینکه

هنوز عادت نکردی تو ملا عام نباید چیزی خورد.

بفرمائید شام

فوریه 1, 2011

یه پیشنهاد داشتم واسه جذاب تر شدن برنامه شون.اونم اینه

وقتی اون خانمه یا آقاهه میرن لباسشون رو عوض کنن تا واسه

مهمونی حاضر بشن،دوربینم همراهشون بره تو اتاق وازشون فیلم

بگیره.مطئنا کلی برنامه جذاب تر میشه.

طهران/تهران

نوامبر 22, 2010

شاید تهران دیگر انار ندارد،اما دخترانی دارد که هر کدامشان

به اندازه هزار انار سرخ،دهان آدم را آب می اندازند.

نفرین فوتبالی

جون 23, 2010

الهی «وو وو زلا» بره تو کونت.

عاشقانه 400تومانی

مِی 23, 2010

امروز صبح،در پمپ بنزین عاشق دختری شدم که او هم  آمده بود تا

 بنزین بزند.حیف که عشق من فقط به اندازه یک باک پر شدن بیشتر

 طول نکشید.

مناظره با خدا

مِی 19, 2010

تو دعواهای خودش با خدا،همیشه استدلالش این بود که ما اگر فرایض دینی مون 

رو انجام نمیدیم از کون گشادیه،تو که خدائی دیگه چرا جواب دعاهای مارو

نمیدی؟

دایناسور3

مِی 12, 2010

آیا هستند مردان متاهلی که به غیر از همخوابگی با همسر خودشان

به همخوابگی با هیچ زن دیگری فکر نکنند؟

معامله با خدا

مِی 6, 2010

یه وقتائی که تو کاراش با مشکل روبرو می شد،یه مبلغی رو

به عنوان نذر واسه رفع مشکل کنار میذاشت،بعد همین که مشکلش

حل میشد می گفت :»چراغی که به خانه رواست به مسجد حرامست» و

پولو خرج می کرد.

سرگردانان

مارس 31, 2010

گفت : من عمریه که در دایره عشق سرگردونم.

گفتم : منم عمریه که در چند ضلعی زندگی سرگردونم

و مرتب سرِ تیز اضلاعش آزارم میده